آزادی، ایستادن در رستاخیزِ بیدارانیست که میخندند
بر طنینِ دستورهایی که از گورهای مجللِ مردهگان بلند است.
آزادی، آهنگِ همنواییِ واخواهیانیست که پای میکوبند
برای برداشتنِ بنبستها،
برای گسستنِ زنجیرهای جدایی،
برای گذشتن از مرزهای تبعیض.
هجومِ ویرانگرِ سیهاندیشانِ ماتمِ تکراری تاریخ
هرگز به آغازِ دیگری نرسید،
هجومِ ویرانگرِ سیهاندیشانِ ماتمِ تکراری تاریخ
هرگز از کتیبۀ تاریک اندوهی به طلیعۀ شُکوهی نرسید.
چه مرگهایی را دیدم!
تا آنجا که میتوانستم ببینم،
تا آنجا که ابزارهای دیدن پایانِ ندیدنها بود،
چه مرگهایی را دیدم با چشمانِ روشن!
پیمبرانی مُردند،
پیشوایان و فرمانروایانی مُردند،
قهرمانانی مُردند،
و سوگوارانِ پیوسته غمگساری که اشکبار شکستند.
چه مرگهایی را دیدم!
آزادی، ایستادن در رستاخیزِ بیدارانیست که میخندند
بر طنینِ دستورهایی که از گورهای مجللِ مردهگان بلند است.
عزیزالله ایما