فاجعۀ شعر


هنگامی‌که گل‌ها بوی خون می‌دهند
شاعران برای سنگرهای فتح‌نشده
 شعر مقاومت می‌سرایند،
برای تشجیع جنگاورانی که بیشتر بکُشند،
برای تشییع جنازه‌هایی که بیشتر کُشته‌اند.

در هنگامۀ زوزه‌های شب
شاعرِ مقاومت ماه را
روی سایه‌روشنِ تپه‌های عریانی می‌بیند
که از آتش نبردِ دوری آرام می‌لرزند،
 جامی سرمی‌کشد و بیتابانه
 در آغوش جنگی تن‌به‌تن می‌پیچد.

فاجعۀ شعر
 از بزمِ پایکوبیِ سرکوب آغاز می‌شود،
«ما در میان توفان‌ها
راهِ پیروزی را باز کردیم
این میراث شیران
 جولانگهِ فرصتِ مزدوران است».۱    
فاجعۀ شعر
 از شادمانی میان‌تهی آغاز می‌شود،
«قلعۀ اسلام قلب آسیا
جاودان آزاد خاکِ آریا».۲
فاجعه
از غرورهای کاذبِ تاختن
و از کله‌های بادکردۀ برانداختن
آغاز می‌شود.
ما پرچم‌های سرخی را برافراشتیم و کشتیم،
ما پرچم‌های سبز و سیاهی را برافراشتیم و کشتیم،
ما پرچم‌های سپیدی را برافراشتیم و کشتیم،
میهن یعنی «خانۀ شمشیرها»۳ 
 «خانۀ شیرها».۴
 اکنون که آخرین پرنده را هم تیرباران می‌کنند
و در کنار گلوهای خونینِ مذبوحان
  تکبیرِ شادیانه و فاتحانه سرمی‌دهند،
 سکوتِ رازناکِ چشم‌های تماشای جهان
 – جهانی که در مرگ‌های‌مان
برای امن‌زیستن در مرزهای خود
 سهم بزرگی داشته‌اند –
فاجعۀ تمدن است.
فاجعۀ شعر اما
در بزم پایکوبی‌های سرکوب
در شادمانی‌های میان‌تهی
در خانۀ شمشیرها و شیرها
می‌ماند و می‌ماند،
آن‌گونه که هنوز مانده‌است.
فاجعۀ شعر
آهنگ همیشۀ تکرارهاست!

عزیزالله ایما






__________________________________
۱ – پاره‌یی از سرود «ملی» جمهوری دمواتیک خلق:
 موږ په توپانونو کی
پری کړه د بری لاره

دغه د زمرو میراث

وار د مزدورانو دی
۲ – پاره‌یی از سرود «ملی» دولت اسلامی افغانستان.
   ۳ – بندی از سرود جمهوری اسلامی افغانستان:
 کور د توری هر بچی یی قهرمان دی
 ۴ – بندی از سرود طالبان:
 دا دی د زمریانو کور دا د باتورانو کور

ارسال شده در شعر

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s