پس از توفان‌ها

من به اعجازِ پیامبرانِ مرده می‌اندیشم

و به هنوزی که خط و خطه‌های خون

رنگِ آیاتِ آیینی دارند.

ناقوس‌های ناتمام،

تکبیرهای صبح و شام،

مزامیرِ زمینی و آسمانی نیایشگاه‌ها،

انگار طبلِ نبردِ دیگری می‌نوازند،

آن‌سوی سمفونیِ تلخ و خاموشِ آواهای خفه و خفته در خواب‌های ابدی.

من به اعجازِ پیامبرانِ مرده می‌اندیشم

و به نمادهای بالندهٔ گورستان‌های گنهکارانِ بزرگ،

در آرامشِ پس از توفان‌ها.

عزیزالله ایما

ارسال شده در شعر

بیان دیدگاه