آن‌سوی هذیان‌ها

هر هجومی از قحطیِ منطق آغاز می‌شود،

وقتی تمدن‌ها نشانِ تیر و شمشیر دارند

و ویرانگرترین گلوله‌ها از عظمت انسان سخن می‌گویند،

من و تو تکرارِ هذیان‌های هزاران ساله ایم،

من و تو ادامهٔ امواجِ نای‌های ناله ایم.

هر هجومی از قحطی منطق آغاز می‌شود،

زبانِ مهاجمانِ مقدس‌ترین جنگ‌های جهان لال است.

هنوز

من از پرنده‌گان می‌آموزم

زبانِ باهمیِ پرواز را،

من از مورچه‌گان می‌آموزم

زبانِ ظریف‌ترین راز را.

عزیزالله ایما

ارسال شده در شعر

بیان دیدگاه