سکوتِ سترون سدهها را
نشکستیم،
حتا با آهی.
اینک ماییم و موجهای فاجعه
با بیمهای بزرگی از آغاز.
برگهای بالنده
کلماتِ کرختی را که در هیچ تأویلِ تازهیی نمیگنجند
– چون جامههای واماندهٔ جنگجویانِ تیربارانشده –
هرگز به بر نمیگیرند.
.
راههای راست به منزل نمیرسند،
آنگونه که بارهایِ کج نیز،
باید چرخید به سمتی که ترسها نمیگذارند.
عادتها
سازهای خستهٔ تکرار مینوازند،
در ازدحامِ ملیونی گامهای همنوا
آهنگ رهایی نیست.
در ازدحامِ مومنانهٔ ملیونیِ آدمها
صدای رسایی نیست،
تا کتیبههای کذبِ مقدس را
و هجاهای مهاجمِ همگونِ خنجرِهای بُران
بر حنجرههای امیدوارانهترین آوازهای شورانگیزِ هستی و آزادی را
زیرِ پرسش زمان و زمانهٔ دیگری ببرد.
■
عزیزالله ایما