تسخیرناپذیر

بنده‌گان برای بنده‌گی می‌جنگند

هنگامی که خدا فاتحِ هیچ جنگی نیست.

کوهستان‌ها سنگرهای تسخیرناپذیری بودند

برای زنانِ کوبانی،

کوهستان‌ها سنگرهای تسخیرناپذیری اند

برای مبارزانی که معنای درستِ اسارت را می‌دانند.

جلگه، جنگل، خانه و خاک سنگرهای تسخیرناپذیری اند

برای مبارزانی که معنای درستِ اسارت را می‌دانند.

در عصرِ هیولاهای مبهم و مجازی

هنوز خدایان خالق جدیدترین جنگ‌های جهان اند،

خدایانی که از سنگرهای تسخیرناپذیرِ انسان می‌ترسند.

من افسونِ پادبیدادِ واژه‌گان را دوست دارم،

 من معجونِ معجزۀ انسان را دوست دارم،

 واژه‌گان را دوست دارم،

واژه‌گانِ سرکشی را که دور از سازهای سایه

در متنِ موسیقی آزادی مستانه می‌رقصند،

 واژه‌گانِ وارسته‌یی را که در سنگرِ متن‌های تسخیرناپذیر

استوار می‌ایستند!

عزیزالله ایما

ارسال شده در شعر

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s