آن‌سوی آزادی

عبور نکرده‌ایم اندیشه‌های حاکمی را که هنوز هیاهوی جاودانه‌گی دارند.

سخن از «سایۀ خدا» بود که از یمین و یسار پیشوایانِ خشمگینی برآشفتند

و خود را جانشینانِ زمینی خدا خواندند!

برای اژدهای هفت‌سرِ آن‌سوی رودِ سیلابی و ویرانگرِ سرخ

آزادی چیزی فراتر از زنجیرهای نهضت‌های نسخه‌برداری‌شده بر ایمان بنده‌گان نبود.

حالا که در فتواهای مقدسِ «امیرالمؤمنینِ» هزارچهرۀ انارستان‌های قندهار

جهنمِ جهانِ فانی و باقی جایگاهِ ابدیِ عصیانگران و زنان است،

حورهای شهوت‌انگیزِ بهشتی هم

محکومِ همخوابه‌گیِ مردانِ مطیعی اند که خون خلقی را در راهِ خدا می‌ریزند.

همه آیین‌های مسخ‌شده از آگاهیِ انسان می‌ترسند،

همه آیین‌های مسخ‌شده از آزادیِ انسان می‌ترسند!

عزیزالله ایما

ارسال شده در شعر

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s