دریغا!

تاکستان‌های سوختۀ کوهدامن
سپدارانِ سیدخیل
چهارراه زنبق
شاهراهِ شمال
دیوارهای دهمزنگ
کوچه‌های کابل
قبرستان‌های قندهار
باغستان‌های لغمان
کشتزاران کندز
مکتب‌خانه‌های میمنه
کارگاه‌های بغلان
کلبه‌های پکتیا
دشت‌های هیرمند
دامنه‌های دایکندی
پاسگاه‌های هندوکش و سفیدکوه
هنوز بوی خون و گوشتِ تنِ آدمی می‌دهند.
زخم‌های بودا
و دست‌های شكستۀ عروسک‌های بازیِ نوروزی
بوی باروت می‌دهند.
سنگ‌های وطن
بوی تن می‌دهند
بوی تنِ زن
بوی جامۀ فرشته‌گانی که سنگسار شده‌اند.

آنک!
در قصرهای قطر
بازرگانانِ بازارِ آزاد سیاست
دستِ قاتلانی را می‌فشارند که جنونِ کشتن دارند
مسکو
آشِ آشتی می‌پزد
برای گرسنه‌گان قدرت
تا میزهای معاملۀ خون
خالی از نمایندۀ مرده‌گان نمانند
دریغا!

عزیزالله ایما

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s